گل های بهارستان حیات به شگوفه نشسته است
محمد یعقوب هادی               محمد یعقوب هادی

انسان به اساس توصیفی که دارد با کرامت ترین نماد مخلوقات است . پرور دگار عالم برای بقای مخلوقات خود تنعم را در وجود خود مخلوقات پرورش داد. مخلوقات برای بقای شان لازم وملزوم یکدیگر شدند. همدیگر را آفریدند. مسبب تکامل همدیگر وحامیء همدیگرشدند .

 

موجودات در ادامه یک چنین نظم خارق العاده خداوند  بقای هستی است ،که انسان صاحب تفکر واندیشهء امروز به حیث یکی از مخلوقات  خود اختیار وحاکم به طبیعت مکشوف به آزمون قرار گرفت، تا با هدیهء بهترین نعمت (عقل)راه سعادت ، رفاه و آرامش را در حیات دنیائی خود در یابد .

 بهترین مخلوقات انسانی با الهام از آفرینش خداوند استعداد آنرا کسب میکنند  تا رفاه، سعادت وآرامش بیا فرینند . یعنی خدمت خلق خدا را به حیث یک وجه عبادت و شکران از هدیه نعمت  عقل به انجام برسانند . با چنین آراسته گی انسانها همدیگر را میشناسند ودر جستجوی  رفاه وسعادت  وآرامش  میشوند . انسجام  میابند ،متشکل   ومتعهد میگردند. در حقیقت اینچنین انسانها  تسلیم حقیقت امر خداوند یعنی وحدت ، اتفاق واتحاد میشوند والگوی ایمان به حق وحقیقت میگردند .

انسان متعهد یک نمایش قدرت خارق العادهء است ،که در برابر تمام نا ملایمات  مبارزه مینماید. یکی از این نا ملایمات روح شیطانیء است که در حواس انسان میتواند نفوذ نماید . تا  در دشمنی وحدت انسانها  و هم در دشمنی  آرمان شریفانهء آنان قرار گیرد.  ارواح شیاطین   وحدت انسانهای متعهد  رابا طلسم مکربرهم میزند،  . وآرمانهای شریفانهء آنان را با تفسیر ها وتعبیر ها ی شیطانی دراذهان مردم زهر پاشی میکند .

از همینجاست که برای راهیان راه خداوند  یعنی آنانیکه برای فراهم آوری رفاه، سعادت و آرامش انسانها  متعهد اند لازم میاید که نگذارند  ارواح خبیثه در فضای  نیات واراده   خدمتگذاران  به انسان راه پیدا کند.

از آنجایکه مردم ما به حیث یک جمعیت ستم دیده  ودرد کشیده انسانی  شکار ارواح شیاطین گردیده اند این بحث را در اوضاع واحوال  این قبیله انسانی که در قدم اول نیازمند بقای خود است میگردانیم .

 وقتی سخن از خدمت به انسان  وطن ما است .  ویا به عبارت عقیده تی  از و جه عبادت  متعهدین در راه خدمت  به انسان سر زمین خود میگویم ، به آنانی سر تعظیم فرود میاوریم که بذری کاشتند ،مزرعه ای به پا کردند، گـُل ودشت و دمنی سیراب کردند، درخت وباغ وسایه ای پرورانیدند ، وبساط معیشتی سزاوار ریختند. تا مردم شان از حاصل این زحمات انسانی شان سهم، حصه واستحقاق ببرند . با دریغ که دستان نامرئی ، طوفان حیله ،نیرنگ ومکر را در راه باغبانان ومحافظان باغ های آرزوهای نیات وآرمانهای انسانی  شان ، که بناء مزرعه  سرسبز وپر حاصل  وتوزیع آن به مردم مستحق بود فوران ساخت . و مزرعه آرزو های مردم را در یک مرحله از فصل وحاصل به باد فنا داد.

 لیکن همت  باغبانان  ومحافظان آن مزرعهء سر سبزرا طوفانهای حاره ای محار کرده نتوانست ،آنان دانه وتخم دیگربذر کردند. کشتزاران  وباغ های شانرا باردیگر سر سبز ساختند. و اکنون آنان  با اراده قلبی مصمم اند این باغ  ها و کشتزارها را برای حاصل دهی وسر سبزی بیشتر  وسعت بدهند تا یک قبیله انسانی را که مردم  شریف ولی داغدیده وعذاب کشیده افغانستان است  از نعم وحاصل آن بیشتر بهره مند سازند . با عرض مبارکباد  به این انسانهای متعهد  که با نیات واراده شریفانه بساط حاصل زحمات شانرا  در راه  رفاه وسعادت مردم ما هموار میسازند . بگذار به پیشگاه  آرمانگرایان خدمت به انسان سر زمین ما غزلی از حضرت بیدل را که در گسترهء تعهد  همگانی  به حال ماخوانائی دارد به خوانش بگیرم .

 

منتظران بهار بوی     شگفتن رســـــــــید              مژده به گلها برید یار بگلشن رسیــــد

لمعهءمهر ازل بر   درودیوار تافــــــــت              جام تجلی بدست نور ز ایمن  رسیــد

نامه و پیغام را رسم تکلف     نمانـــــــد              فکرعبارت کراست معنی روشن رسید

عشق زراه خیال گرد الم   پاک رُفــــــت            خاروخس وهم غیررفت وبگلخن رسید

صبر من نارسا باج   زکوشش گرفـــــت             دست به دل داشتم مژدهء دامن رسیـــد

عیش وغم روزگارمرکز خود واشناخت              نغمه با حباب ساخت نوحه بدشمن رسید

مطلع همت بلندمزرع اقــــــــبال ســـــبز           ریشه به نخل آب داد دانه به خرمن رسید

زین چمنستان کنون بستن مژگان خطاست            آینه صیقیل زنید دیده به دیدن رســــــــــید

بردم از این نوبهار نشهء عــــــــمردوبار            دیده ام از دیده رست دل بدل من رســـــــید

سرو خرامان ناز حشر چه نیرنگ داشت           هر چه زمن رفته بود باز به مسکن رسید

(بیدل) از اسرار عشق هیچکس آگاه نیست         گاه گذشتن گذشت وقت رسیدن رسیـــــــد

                                                                                          ( بیدل)


November 30th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات